امام صادق علیه السلام :
لَا تَغْتَرُّوا بِصَلَاتِهِمْ وَ لَا بِصِیَامِهِمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ رُبَّمَا لَهِجَ بِالصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ حَتَّى لَوْ تَرَکَهُ اسْتَوْحَشَ وَ لَکِنِ اخْتَبِرُوهُمْ عِنْدَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ.
فریب نماز و روزه مردم را نخورید، زیرا آدمى گاه چنان به نماز و روزه
خو مى کند که اگر آنها را ترک گوید، احساس ترس مى کند،
بلکه آنها را به راستگویى و امانتدارى بیازمایید.
کافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص104، ح2
[إکمال الدین] الْمُظَفَّرُ الْعَلَوِیُّ عَنِ ابْنِ الْعَیَّاشِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَبْرَئِیلَ بْنِ أَحْمَدَ عَنِ الْعُبَیْدِیِّ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السّلام:
سَتُصِیبُکُمْ شُبْهَةٌ فَتَبْقَوْنَ بِلَا عَلَمٍ یُرَى وَ لَا إِمَامٍ هُدًى لَا یَنْجُو مِنْهَا إِلَّا مَنْ دَعَا بِدُعَاءِ الْغَرِیقِ! قُلْتُ: وَ کَیْفَ دُعَاءُ الْغَرِیقِ؟ قَالَ: تَقُولُ:
"یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ"
عبدالله بن سنان از یاران امام صادق علیه السّلام نقل می کند که روزی آن حضرت فرمودند:
به زودی شبهه ای به شما روی خواهد آورد ، و حال آن که شما نه پرچم هدایتگری خواهید داشت که دیده شود و نه امامی که به شکل عمومی و کلّی هدایت کند(زمان غیبت). در این حال تنها کسانی از این شبهه نجات خواهند یافت که «دعای غریق » را بخوانند .
گفتم: دعای غریق چگونه است؟
فرمود: می گویی: ای خدا، ای بخشنده، ای بخشایشگر، ای کسی که قلبها را دگرگون می سازی! قلب مرا بر دینت پایدار فرما!
از خدای مهربان و بزرگ بخواهیم که تا زمان ظهور حجّتش دل های ما را بر دین خود ثابت نگه دارد. آمین
بحارالأنوار 52 148 باب 22- فضل انتظار الفرج و ...
حضرت صاحبالزمان، مهدی موعود(عج) میفرمایند؛
1.
نفع بردن از من در زمان غیبتم مانند نفع بردن از خورشید هنگام پنهان شدنش
در پشت ابرهاست و همانا من ایمنی بخش اهل زمین هستم، همچنانکه ستارگان
ایمنی بخش اهل آسمانند. (بحارالأنوار، ج 53، ص 181)
2. من ذخیره خدا در روی زمین و انتقام گیرنده از دشمنان او هستم. (تفسیر نورالثقلین، ج 2، ص 392)
3. ملعون است، ملعون است کسی که نماز مغربش را به تأخیر بیندازد، تا زمانی که ستارگان آسمان پدیدار شوند. (بحارالأنوار، ج 52، ص 15)
4. هیچ چیز مانند نماز بینی شیطان را به خاک نمیمالد، پس نماز بگزار و بینی شیطان را به خاک بمال. (بحارالأنوار، ج 53، ص 182)
5.
هر یک از پدرانم بیعت یکی از طاغوتهای زمان به گردنشان بود، ولی من در
حالی قیام خواهم کرد که بیعت هیچ طاغوتی به گردنم نباشد. (بحارالأنوار، ج
53، ص 181)
6. من آخرین جانشین پیامبر هستم، و به وسیله من است که خداوند بلا را از خاندان و شیعیانم دور میسازد. (بحارالأنوار، ج 52، ص 30)
7. هر کس در اجرای اوامر خداوند کوشا باشد، خدا نیز وی را در دستیابی به حاجتش یاری میکند. (بحارالأنوار، ج 51، ص 331)
8.
سنت تخلفناپذیر خداوند بر این است که حق را به فرجام برساند و باطل را
نابود کند، و او بر آنچه بیان نمودم گواه است. (بحارالأنوار، ج 53، ص 193)
9. برای زود فرارسیدن فرج (و ظهور ما) زیاد دعا کنید، که آن همان فرج و گشایش شماست. (کمالالدین للصدوق، ج 2، ص 485)
10. اگر خواستار رشد و کمال معنوی باشی هدایت میشوی، و اگر طلب کنی مییابی. (بحارالأنوار، ج 51، ص 339)
11.
ما در رعایت حال شما کوتاهی نمیکنیم و یاد شما را از خاطر نبردهایم، که
اگر جز این بود گرفتاریها به شما روی میآورد و دشمنان شما را ریشه کن
میکردند. پس از خدا بترسید و ما را پشتیبانی کنید. (بحارالأنوار، ج 53، ص
175)
12.
و اما در پیشامدها و مسایل جدید به راویان حدیث ما مراجعه کنید، زیرا که
آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنان هستم. (بحارالأنوار، ج 53، ص
181)
13. اگر از خداوند (صاحب عزت و جلال) طلب آمرزش کنی، خداوند تو را میآمرزد. (بحارالأنوار، ج 51، ص 329)
14. همانا خدایتعالی مردم را بیهوده نیافریده و بدون تکلیف و جزا رهایشان نکرده است. (الغیبة للشیخ الطوسی، ص 174)
15.
خداوندا! وعدهای را که به من داداهای، برآورده کن و امر قیام مرا تمام
فرما. قدمهایم را ثابت بدار و در سایه قیام من، جهان را پر از عدل و داد
کن. (بحارالأنوار، ج 51، ص 13)
16.
شهادت میدهم که معبودی جز خدای یکتا نیست و ملائکه آسمان و صاحبان علم
نیز شهادت میدهند، آن خدایی که به عدل و داد قیام میکند، نیست خدایی جز
او که مقتدر و حکیم میباشد، و همانا دین نزد خدا اسلام است. (بحارالأنوار،
ج 51، ص 16)
17. ایمان خداوند عزوجل و بندگانش قرابت و خویشاوندی نیست، و هر کس که مرا انکار کند از من نیست. (الغیبة للشیخ الطوسی، ص 176)
18. شیعیان ما هنگامی به فرجام نیک و زیبای خداوند میرسند که از گناهانی که نهی شدهاند، احتراز نمایند. (بحارالأنوار، ج 53، ص 177)
19. کفایت در کارها و عنایت و سرپرستی در همه امور را تنها از خدایتعالی خواهانم. (بحارالأنوار، ج 25، ص 183)
20. قلبهای ما جایگاه مشیت الهی است، پس هرگاه او بخواهد ما هم میخواهیم. (بحارالأنوار، ج 52، ص 51)
21.
اگر نبود که ما دوستار صلاح شما هستیم و به شما لطف و مرحمت داریم، همانا
به شما توجه و التفات نمیکردیم. (بحارالأنوار، ج 53، ص 179)
22. من مهدی هستم، منم قیام گر زمان، منم آنکه زمین را آکنده از عدل میسازد، آنچنان که از ستم پر شده بود. (بحارالأنوار، ج 52، ص 2)
23.
ستمکاران پنداشتند که حجت خدا نابود شدنی است، در حالی که اگر به ما اجازه
سخن گفتن داده میشد، شک و تردید از میان برداشته میشد. (بحارالأنوار، ج
51، ص 4)
24. من صاحب حقم ... علامت ظهورم زیاد شدن آشوبها و فتنههاست. (بحارالأنوار، ج 51، ص 320)
25. علم و دانش ما به خبرهای شما احاطه دارد و چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نمیماند. (بحارالأنوار، ج 53، ص 175)
26.
دین از آن محمد(ص) و عدایت از آن علی امیرالمؤمنین(ع ) است، زیرا عدالت
مال اوست و در نسل او میماند تا روز قیامت. (بحارالأنوار، ج 53، ص 160)
27.
کسی که نسبت به ما ظلم ورزد، از جمله ستمکارانی است که مشمول لعنت خدا
است، چراکه خدا فرموده است: " آگاه باشید که لعنت خدا بر ستمکاران است."
(بحارالأنوار، ج 53، ص 182)
28. سجده شکر از لازمترین و واجبترین مستحبات است. (بحارالأنوار، ج 53، ص 161)
29.
هرگاه خداوند به ما اجازه دهند که سخن بگوییم، حق ظاهر خواهد شد و باطل
سست و ضعیف شده و از میان شما خواهد رفت. (بحارالأنوار، ج 25، ص 183)
30. زمان ظهور و فرج ما با خداست، و تعیین کنندگان وقت ظهور، دروغگویانند. (بحارالأنوار، ج 53، ص 181)
31.
از خدا بترسید و تسلیم ما شوید و کارها را به ما واگذارید، برماست که شما
را از سرچشمه سیراب برگردانیم، چنان که بردن شما به سرچشمه از ما بود، در
پی کشف آنچه از شما پوشیده شده نروید و مقصد خود را با دوستی ما بر اساس
راهی که روشن است به طرف ما قرار دهید. (بحارالأنوار، ج 53، ص 179)
32.
ظهوری نیست مگر به اجازه خداوند متعال، و آن هم پس از زمان طولانی و قساوت
دلها و فراگیر شدن زمین از جور و ستم. (الإحتجاج للطبرسی، ج 2، ص 478)
33.
آگاه باشید به زودی کسانی ادعای مشاهده مرا خواهند کرد. آگاه باشید هر کس
قبل از "خروج سفیانی" و شنیدن صدای آسمانی، ادعای مشاهده مرا کند دروغگو و
افترا زننده است حرکت و نیرویی جز به خدای بزرگ نیست. (الإحتجاج للطبرسی، ج
2، ص 478)
34.
اگر شیعیان ما - که خداوند آنها را به طاعت و بندگی خویش موفق بدارد - در
وفای به عهد و پیمان الهی اتحاد و اتفاق میداشتند و عهد و پیمان را محترم
میشمردند، سعادت دیدار ما به تأخیر نمیافتاد و زودتر به سعادت دیدار ما
نائل میشدند. (الإحتجاج للطبرسی، ج 2، ص 499)
35.
فضیلت دعا و تسبیح بعد از نمازهای واجب در مقایسه با دعا و تسبیح پس از
نمازهای مستحبی، مانند فضیلت واجبات بر مستحبات است. (الإحتجاج للطبرسی، ج
2، ص 487)
36. سجده بر قبر جایز نیست. (الإحتجاج للطبرسی، ج 2، ص 490)
37. وجود من برای اهل زمین سبب امان و آسایش است، همچنان که ستارگان سبب امان اهل آسمانند. (بحارالأنوار، ج 78، ص380)
38. زمین خالی از محبت خدا نیست، یا آشکار است و یا نهان. (کمالالدین للصدوق، ج 2، ص 511)
39.
هرگاه علم و نشانهای پنهان شود، علم دیگری آشکار گردد، و هر زمان که
ستارهای افول کند، ستارهای دیگر طلوع نماید. (بحارالأنوار، ج 53، ص 185)
40.
بار الها! توفیق بندگی و دوری از گناه و نیت پاک و شناخت حرام را به ما
عطا فرما، و با هدایت و استقامت در راهت گرامیمان بدار. (المصباح للکفعمی، ص
281)
=========================================================
تعداد بشاراتى که از حضرت پیامبر اکرم (ص) درباره حضرت مهدى (ع) وارد شده ، بیش از آن است که در این مختصر گنجانده شود، ما از میان این احادیث تنها به ذکر چهل حدیثى که حافظ ابونعیم اصفهانى (متوفى 430هـ ) در کتاب اربعین حدیث فى المهدى ذکر المهدى و نعوته و حقیقة مخرجه جمع آورى کرده ، اکتفاء مى کنیم.
مرحوم على بن عیسى اربلى در کتاب کشف الغمه مى نویسد: چهل حدیث درباره
مهدى موعود به دست آورده ام که حافظ ابونعیم اصفهانى آنها را جمع آورى کرده و من
هم به ترتیبى که او ذکر نموده ، مى آورم ولى از میان سلسله سند فقط شخص راوى
که از پیغمبر روایت نموده است، نام مى بریم :
حدیث1- رفاه مردم در عصر امام زمان :
ابوسعید خدرى از پیامبر اکرم (ص) روایت کرده که فرمود : یکون من امتى المهدى ان قصر عمره فسبع سنین و الافثمان و الافتسع یتنعم امتى فى زمانه نعیما لم یتنعموا مثله قطّ البر و الفاجر یرسل السماء علیهم مدراراً و الا تدخر الارض شیئاً من نباتها . مهدى از میان امت من برخاسته شود مدت سلطنت او هفت یا هشت یا نه سال مى باشد ، همه طبقات امت من در زمان ظهور او چنان در رفاه زندگى نمایند که قبل از وى هیچ بّر و فاجرى بدان نرسیده باشند، آسمان باران رحمت خود را بر آنان مى بارد و زمین از روئیدنیهاى خود چیزى فرو گذار نمى کند. |
حدیث2- عدل حضرت مهدى (عج) :
ابوسعید مى گوید پیغمبر فرمود: تملاء الارض ظلماً و جوراً فیقوم رجل من عترتى فیملاءها قسطاً و عدلاً یملک سبعاً او تسعاً . زمین پر از ظلم و ستم گردد، پس مردى از عترت من قیام کند و آن را پر از عدل و داد گرداند و هفت یا نه سال سلطنت نماید. |
حدیث3:
و باز نقل کرده که پیغمبر(ص) فرموده : لا تنقضى الساعة حتى یملک الارض رجل من اهل بیتى یملاء الارض عدلاً کما ملئت جوراً یملک سبع سنین . قیامت منقضى نخواهد شد تا این که مردى از اهل بیت من به سلطنت رسد و او زمین را پر از عدل و داد کند ، چنان که پر از ظلم شده باشد و مدت سلطنت هفت سال است . |
حدیث4- حضرت مهدى فرزند حضرت فاطمه زهرا (س) :
از امام زین العابدین و آن حضرت از پدرش روایت نموده که پیامبر اکرم (ص) به فاطمه زهرا (س) فرموده : المهدى من ولدک . ( مهدى از فرزندان تو است ). |
حدیث5- حضرت مهدى برگزیده خداست :
على بن هلال از پدرش روایت نموده که گفت در مرض پیامبر (ص) ، حضورش شرفیاب شدم ، دیدم فاطمه (س) در بالین پدرش نشسته و اشک مى ریزد چون صداى گریه اش بلند شد، پیامبر سر برداشت و فرمود: فاطمه جان ! چرا گریه مى کنى ؟ عرض کرد: مى ترسم بعد ازشما احترام ما از دست برود ؟ فرمود : عزیزم ، مگر نمى دانى که خداوند به اعل زمین نگاه کرد و پدرت را از میان آنان برگزید، سپس نظر کرد و شوهرت را انتخاب کرد، و به من وحى فرمود که تو را به او تزویج کنم ؟ دخترم ! ما اهل بیتى هستیم که خداوند عزوجل هفت فضیلت به ما عطا فرموده که به هیچ کس قبل و بعد ازما عطا نفرموده است، و آن این که : من خاتم پیامبران نزد خدا و بهترین آنها و محبوبترین بندگان مى باشم و با این امتیازات پدر تو مى باشم، جانشین من بهترین جانشینان پیغمبران و محبوبترین آنها نزد خداست، و او شوهر تو است شهید ما بهترین شهداء و محبوبترین آنان نزد خداوند است و او حمزه بن عبدالمطلب عموى پدر و شوهرت مى باشد، جعفربن ابیطالب که با دو بال در بهشت با فرشتگان پرواز مى کند پسر عموى پدرت و برادر شوهرت از ما است ، در سبط این امت که حسن و حسین دو فرزند تو و دو آقاى اهل بهشت مى باشند از ماست، و به خدا قسم که پدرشان افضل از آنهاست. یا فاطمة و الذى بعثنى بالحق ان منهما مهدى هذه الامة اذا صارت الدنیا هرجاً و مرجاًًً و تظاهرت الفتن و انقطعت السبل و اغار بعضهم على بعض فلا کبیر یرحم صغیراً و لا صغیر یوقر کبیراً فیبعث الله عند ذلک منهما من یفتح حصون الضالة و قلوباً غلفاً یوم بالدین فى آخر الزمان کما قمت به فى آخر الزمان و یملاء الارض عدلاً کما ملئت جوراً . اى فاطمه ! به خداوندى که مرا به راستى برانگیخته ، مهدى این امت نیز از ایشان مى باشد، موقعى که دنیا هرج و مرج شود و آشوبها پدید آید و راهها مسدود گردد و اموال یکدیگر را به غارت برند، نه بزرگتر به کوچکتر رحم کند و نه کوچکتر احترام بزرگتر را نگاه دارد، خداوند کسى را برانگیزد که قلعه هاى ضلالت و دلهاى قفل زده را بگشاید و اساس دین را در آخر الزمان استوار سازد، چنان که من در آخر الزمان پایدار گردم و زمین را پراز عدل نماید چنان که از ظلم پر شده باشد.... |
حدیث6- حضرت مهدى ، حسینى است :
در آن کتاب از حذیفة بن یمان روایت مى کند که گفت: پیامبر خطبه اى ایراد فرمود و آنچه مى باید اتفاق بیفتد به ما اطلاع داد سپس فرمود : لولم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله عزوجل ذلک الیوم حتى یبعث رجلاً من ولدى اسمه اسمى . اگر از عمر دنیا جز یک روز بیشتر نمانده باشد. خداوند آن روز را چندان دراز گرداند تا مردى از اولاد من برانگیزد که همنام من باشد. سلمان برخاست و عرض کرد: اى رسول خدا(ص) از کدام فرزند شما خواهد بود؟ فرمود : از این فرزندم ، و دست روى شانه حسین (ع) گذاشت. |
حدیث7- قریه اى که حضرت مهدى از آنجا قیام مى کند :
به سند خود از عبدالله بن عمر روایت نموده که گفت : یخرج المهدى من قریة یقال لها کرعة مهدى از قریه اى قیام مى کند که آن را کرعه مى گویند . |
حدیث8- ویژگیهاى حضرت :
همچنین حذیفة از پیامبر(ص) نقل کرده که فرمود : المهدى رجل من ولدى وجهه کالکوکب الدرى مهدى از فرزندان من است که چهره اش چون ستاره تابان است . |
حدیث9 :
حذیفه روایت نموده که پیامبر (ص) فرمود : المهدى رجل من ولدى لونه لونٌ عربىٌ و جسمه جسمٌ اسرائیلى على خدّه الآیمن خال کانه کوکب درى یملاء الارض عدلاً کما ملئت جوراً یرضى فى خلافته اهل الارض و اهل السماء والطیر فى الجوّ. مهدى مردى از اولاد من است رنگ بدن او رنگ نژاد عرب و اندامش مانند اندام بنى اسرائیل است،در گونه راست وى خالى است که چون ستاره تابناکى بدرخشد زمین را پر از عدل کند چنان که پر از ظلم شده باشد، ساکنان زمین و آسمان و پرندگان هوا در خلافت وى خشنود خواهند بود. |
حدیث10:
ابو سعید خدرى مى گوید پیامبر فرمود : المهدى منا اجل الجبین اقنى الانف مهدى ما پیشانیش روشن و وسط بینیش کمى برآمده است |
حدیث11:
حدیث12:
حدیث13:
حدیث14:
حدیث15- ظهور هویدا :
حدیث16- ابر بر سر او سایه افکند :
حدیث17- بالاى سرحضرت مهدى (ع) فرشته اى است :
حدیث18- مژده پیامبر (ص) به ظهور مهدى (ع) :
حدیث19: نام آن حضرت :
حدیث20- کنیه او :
|
حدیث21:
حدیث22-عدل حضرت مهدى (عج):
حدیث23-اخلاق آن حضرت :
حدیث24- بخشش حضرت مهدى (ع) :
حدیث25-علم حضرت مهدى به سنت پیغمبر (ص):
حدیث26-آمدن حضرت مهدى با پرچمها :
حدیث27-آمدن وى از جانب مشرق:
حدیث28- تجدید عظمت اسلام با ظهور او:
حدیث29- رفاه و آسایش مسلمانان در عصر حضرت مهدى (عج):
حدیث30- حضرت مهدى یکى از سروران بهشت :
|
حدیث31- سلطنت حضرت مهدى (ع):
حدیث32- خلافت حضرت مهدى (ع) :
حدیث33- بیعت با حضرت:
حدیث34- پیوند دهنده دلها :
حدیث35- بعد از حضرت مهدى زندگى بى فائده است :
حدیث36- قسطنطنیه به دست حضرت مهدى (ع) فتح شود:
حدیث37- حضرت مهدى (ع) پس از پادشاهان ستمگر:
حدیث38-حضرت عیسى (ع) مأموم حضرت مهدى (ع) :
حدیث39- حضرت مهدى با حضرت عیسى بن مریم سخن مى گوید:
حدیث40- حضرت مهدى (ع) حافظ امنیت :
|
همه این چهل حدیثى که ابونعیم از میان انبوه احادیث حضرت مهدى جهت کتاب خود برگزیده ، در سایر کتب حدیث اهل تسنن نیز نقل شده است و این احادیث بعضى از آن احادیثى است که علماى اهل سنت در کتابهاى خود نوشته اند .
یکى از علماى شیعه کتابى تألیف کرده و نام آن را کشف المخفى فى مناقب المهدى نامیده است. (4) و در این کتاب 110حدیث از طریق رجال عامه روایت کرده که به خاطر اختصار و رعایت حال از نقل آن نیز خوددارى نمودیم ، زیرا برخى از روایات گذشته که نقل کردیم خواننده را از تفضیل بیشتر بى نیاز مى کند و همانها براى اهل انصاف و دارنده عقل سلیم کافى بود و در اینجا فقط اسامى کسانى که این یکصدو ده حدیث را در کتابهاى خود آورده اند، ذکر مى کنیم تا اهل توفیق با تحقیق ازمضامین آن مستحضر گردند:
مؤلف | نام کتاب: | احادیث |
بخارى | صحیح | 3 حدیث |
مسلم | صحیح | 11 حدیث |
حمیدى | جمع بین الصحیحین | 2 حدیث |
زید بن معاویه عبدرى | بین صحاح سته | 11 حدیث |
عبدالعزیز عکبرى | فصال الصحابة | 7 حدیث |
ثعلبى | تفسیر | 5 حدیث |
ابن قتیبه | غریب الحدیث | 6 حدیث |
ابن شیرویه دیلمى | الفردوس | 4 حدیث |
حافظ ابوالحسن دار قطنى | مسند فاطمه (س) | 6 حدیث |
حافظ ابوالحسن دار قطنى | مسند علی (ع) | 3 حدیث |
کسائى | المبتداء | 2 حدیث |
حسن بن مسعود فراء | المصابیح | 5 حدیث |
ابوالحسن منارى | الملاحم | 36 حدیث |
حافظ بن مطیق | از کتاب وى | 3 حدیث |
محمد بن اسماعیل فرغانى | الرعایة لا هل الروایة | 3 حدیث |
حمیدى (نامبرده ) | در خبر سطیح | 2 حدیث |
یوسف بن عبدالبر نمیرى | استیعاب | 2 حدیث |
مرحوم سید بن طاوس مى نویسد : جلد دوم سنن ابن ماجه قزوینى را که تاریخ کتابت آن سال 300هجرى یعنى زمان مؤلف است، به دست آوردیم ، در کتاب نامبرده روایات بسیارى درباره ملاحم (پیشگوئیها ) از جمله هفت حدیث در باب ظهور مهدى با سلسله سند نقل کرده است که وى از فرزندان فاطمه است و زمین را پر از عدل مى کند چنان که پر از ظلم شده باشد .
همچنین وى مى گوید : کتابى دیگر به نام المقنص على محدث الاعوام لنبأ ملاحم عابر الایام تلخیص ابوالحسن احمد بن جعفر بن محمد منارى به دست آوردم که در زمان مؤلفش نوشته شده ، در آخر آن نسخه نوشته شده بود: در سنه 330از تألیف آن فراغت حاصل شد، در آن کتاب ، هیجده روایت با سند از پیغمبر درباره قیام و ظهور حتمى مهدى (ع) و اوصاف آن حضرت و این که او از اولاد فاطمه زهرا (س) دختر پیغمبر است و زمین را پر از عدل مى کند ، نقل کرده است .
سپس مرحوم سید ابن طاوس چهل حدیثى را که حافظ ابونعیم اصفهانى در توصیف مهدى موعود جمع آورى نموده، آورده ، آنگاه نتیجه گرفته است که احادیث راجع به مهدى که دانشمندان اهل تسنن روایت کرده اند، یکصدو پنجاه و شش حدیث است، و آنچه شیعه در این باره نقل کرده اند باید در چندین جلد تدوین شود. (5)
آرى در کتابهاى اهل تسنن که روایات حضرت مهدى آمده است ، به نقل روایات کلى اکتفاء نگردیده بلکه از اوصاف و خصوصیات آن نیز سخن رفته است .
فرقه زیدیه جارودیه نیز احادیث بسیارى درباره امام زمان (عج) از پیامبر اکرم (ص) و امام باقر (ع) روایت مى کنند، از علماى بزرگ آنان در کوفه و ابوسعید عبادبن یعقوب رواجینى عصفرى (متوفى 250هـ ) بود، او کتابى تحت عنوان اخبارالمهدى نوشت. (6) ذهبى نقل مى کند که عباد مبلغى رافضى بود، قیام مهدى را در آینده نزدیک انتظار مى کشید، او شمشیرى را با خود حمل مى کرد و مى گفت که آن را براى جنگ در راه مهدى آماده نگه مى دارد . (7)
ذکر این نکته جالب است که او این عقیده را قبل از غیبت امام دوازدهم در سال 260هجرى داشت زیرا وى در سال 250 درگذشت .
برچهره دلربای حضرت مهدیعج صلوات